BTmusic

BTmusic

باتو موزیک
BTmusic

BTmusic

باتو موزیک

حکایت سلطان محمود غزنوی

سلطان محمود غزنوی به وزیرش گفت: آیا کسی هست که فالوده نخورده باشد؟

وزیر گفت: بلی، بسیارند.


قبول نکرد و مبلغی بین ایشان شرط شد.

سربازها از دروازهۦ‌ شهر، مسافر ژنده‌ پوشی را آوردند.

سلطان محمود، فالوده را نشان داد و پرسید این چیست؟

مسافر گفت من ندانم، اما در زادگاه ‌من مردی هست که هر ساله یک مرتبه به شهر می‌ رود، او می‌ گوید در شهر، حمام‌ های خوب ساخته می‌ شود، به گمانم این حمام است!

پادشاه بسیار بخندید.

وزیر گفت پادشاه دو برابر باید سکه بدهند، چون این مرد نه فالوده دیده نه حمام!



#منبع: موش و گربه، شیخ بهایی


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد