BTmusic

BTmusic

باتو موزیک
BTmusic

BTmusic

باتو موزیک

ضرب المثل های ترکی ترجمه فارسی


ضرب المثل هایی که با حرف B شروع می شوند و معنی آنها

پدر چهل پسر داشت و چهل پسر پدر را پرورش ندادند: پدر از همه آنها مراقبت می کند ، مهم نیست که چند فرزند داشته باشد و آنها را بزرگ می کند. از طرف دیگر ، فرزندان آنها نمی توانند از پدران فقیر و پیر خود به دلایلی مانند "نگاه کن ، او مراقبت خواهد کرد" مراقبت کنند

پدر آلو (آلو) می خورد ، دندان پسر خیره می شود: کودک ازکارهای بد پدر رنج می برد.

دارایی پدر تمام شده است ، پسر باید برنده شود: دارایی واقعی کودک باهوشی که خود را می شناسد و مسئولیت زندگی را احساس می کند ، اموالی است که به دست می آورد.

پدر به فرزند خود وثیقه ای اهدا کرد. پسر یک دسته انگور به پدر نداد: پدران برای فرزندان خود فداکاری های زیادی می کنند ، اما فرزندان برای پدران خود فدا نمی کنند.

نام پدر من Hıd ،r است ، این چیزی است که من می توانم انجام دهم : قدرت من برای انجام این کار کافی است.

هنر پدر ارث برای پسر است: پسری پس از مرگش به هنر پدر ادامه می دهد.

وقتی کفش پدر و پسر با هم ترکیب می شوند ، دعوا در خانه از بین نمی رود: یک دارایی مشترک که استفاده می شود گاهی باعث درگیری پدر و پسر می شود.

حتی اگر دودکش کج باشد ، دود آن به درستی خارج می شود: شخصی که با خلق خوب و درست است ، هر چقدر در وضعیت نامساعدی باشد کیفیت خود را از دست نمی دهد.

او به اندازه پاها بلند است ، همه نوع عادت دارد: او جوان است ، اما عادت ها و عادت های متفاوت از دیگران را به دست آورده است.

تاکستان را باید از پدر و زیتون را از پدربزرگ به ارث برد: بعد از اینکه تاکستان به اندازه کافی قدیمی شد تا از یک نسل بگذرد ، محصول فراوانی می دهد ، حداقل دو نسل باید بگذرد تا زیتون محصول فراوان تولید کند.

تاکستان در دامنه است ، مزرعه در چمنزار: همه چیز در مطلوب ترین محیط برای خود رشد می کند و تولید می شود.

به تاکستان نگاه کنید ، انگور داشته باشید و شنا کنید: یکشخص باید هزینه های لازم را انجام دهد تا از شغلی که در ازای آن انتظارش را دارد ، بدست آورد.

صورت فرد گریان می خندد: وقتی مراقبت های لازم از یک شغل انجام شود ، نتایج مثبتی حاصل می شود.

بدون بات (ذهن) ، در آغاز ، در چه سنی به پایان نمی رسد: اگر فرد بدبخت باشد ، نمی تواند از هر کاری که انجام می دهد نتیجه مثبتی بگیرد.

باران ، سنگ یا تگرگ در تاکستان ناخوشایند : بدبخت اشتباه می کند ، به جای باران ، سنگ یا تگرگ به تاکستان می ریزد.

نگاه به چشم متصل نمی شود (ممنوع): نمی توان جلوی آن را گرفت که به آنچه در معرض دید همه است نگاه کند.

وزیر غذا نمی خورد ، جای تله: چیزی را نمی توان تنها با دیدن آن بدست آورد ، برای بدست آوردن آن لازم است رفتاری انجام شود.

اگر نگاه کنید ، پیوندی به وجود خواهد آمد ، اگر نگاه نکنید ، کوه (خواهد بود): از چیزهایی که مراقبت می شوند و تعمیر می شوند ، استفاده می شود و هیچ منفعتی از افراد غفلت شده حاصل نمی شود.

اگر او در نگاه کردن (آموخته شدن) تبحر داشت ، سگها (گربه ها) قصاب می شدند (قصابی را یاد می گیرند): فقط با دیدن نحوه ساختن چیزی یاد نمی گیرد.

به هوای برف نگاه کرد ، کور به خانه بیایید: هنگامی که یکوضعیت خطرناک شروع به ظهور می کند ، لازم است از آن دور شوید.

عسل گفتن عسل طعم شیرین ندارد : آرزوها و طرح هایی که در کلمه باقی مانده است تاثیری در انجام کار ندارد.

عسل و خامه خورده می شود ، اما نه برای همه جیب ها: همه دوست دارند خوب غذا بخورند ، خوب لباس بپوشند ، از وسایل خوب استفاده کنند ، اما فقط کسانی که پول دارند می توانند این کار را انجام دهند.

جایی که عسل وجود دارد ، یک مگس نیز وجود دارد: انگل ها در اطراف چیزهای زیبا می گردند که می خواهند از آن استفاده کنند.

کسی که عسل را در دست دارد انگشت خود را لیس می زند :شخصی که مسئولیت کاری با امکانات گسترده را بر عهده دارد ، هرچند کمی.

بالچی یک گلدان عسل دارد ، هیزم شکن یک تبر دارد: هر کاری ابزار خاص خود را دارد.

از پایین عسل ، به دلیل روغن: افرادی هستند که با تعمیق ارزش آنها افزایش می یابد یا ارزش آنها روی سطح باقی می ماند.

عسل انگشت را زیاد نمی خورد ، بخت را می خورد: چیز زیبایی به دست کسی می رسد که بخت ندارد ، نه کسی که آن را می خواهد و گویا آن را دارد.

ماهی ها پس از ورود به تور ، به خود می آیند: او پس از اینکه به دلیل بی احتیاطی خود فاجعه ای متحمل شد و کار خیلی دیر است ، ناراحت می شود که چرا من این کار را نکرده ام.

ماهی ها از صفر صید می شوند: برای تصاحب چیزی لازم است کسانی که بر آن حکومت می کنند را بدست آورند.

ماهی از ابتدا بدبو می شود: سو what عملکرد کسب و کار در وهله اول اتفاق می افتد.

درختی نیست اگر به تبر دست نزنیم: کسی نیست که هیچ آسیبی نبیند و بلایی نبیند.

هزار مار زنده بماند که به من دست نمی زند (که مرا آزار نمی دهد): بسیاری از مردم نمی خواهند به کسی که به او شیطانی لمس نمی کند ، متصل شوند.

خوشه حلق آویز طلا در چاپ ترجیح داده می شود: چیز بی ارزشی که استفاده می شود ، کارساز است ، بهتر از آن است که برای ذخیره و استفاده نکردن ارزشمند باشد.

Raid غالب شما است: طرفی که دشمن را از مراقبت و حمله خارج می کند ، در جنگ پیروز می شود.

چوب چاپ نشده باد می گیرد ، در صورت عدم باد ، طغیان می کند: جوانانی که تحت کنترل قرار نمی گیرند یا از آنها به درستی محافظت نمی شود ، ممکن است به جاده های بد کشیده شوند.

سر سنگین ، ناشنوا: فرد باید با وقار باشد و به شایعات گوش ندهد.

با زبان سر توزین می شود: ذهن شخص با کلماتی که صحبت می کند سنجیده می شود.

سر بریده شده: قطع درختان جرمی به بزرگی کشتن مردم است.

هر کجا سر می رود ، پا به آنجا می رود: کوچولوها رد پای بزرگترها را می گیرند ، آنها را در همه چیز به عنوان مثال می گیرند.

سر باشید ، اما سر خر باشید (سر پیاز): رئیس بودن حتی در کارهای بی اهمیت بهتر از این است که تحت فرماندهی باشید.

سر خالی نیست: 1. سر مکانی به دلیل ارزشی که دارد به آن مکان آمده است. 2. مسئول همیشه کارهای زیادی دارد.

سلامت سر ، حضور در جهان: بزرگترین ثروت ، سلامت بدن است.

تکان دادن سر عمامه را پیر نمی کند: اگر به سراغ آب کسی بروید و به گفته های او بگویید "بله ، خوب" صدمه ای نخواهد دید.

بالش سر سردرد را نمی شناسد: این یک مشکل انسانی است ، حتی نزدیکترین افراد هم نمی توانند آن را درک کنند.

شخصی که اتفاقاً گوشه گیر می شود : در شرایط ناامیدکننده نباید غمگین بود و در این شرایط صبور بود.

معلوم نیست چه زمانی برای او اتفاق نمی افتد: او نمی تواند به درستی بفهمد فاجعه ای که برای شخص دیگری رخ داده چقدر درد دارد.

یک سر وجود دارد ، یک سر سر: هیچ کس در جامعه مستقل نیست ، هر شخص در سر سر بزرگتری دارد.

کسانی که سر خود را به سلمان تازه کار سلمان تحویل می دهند ، پنبه از جیب او را از دست نمی دهند: کسانی که یک مدیر بی تجربه را به کار می آورند ، باید آماده رنج و آسیب هایی باشند که او متحمل خواهد شد.

ثروت جغد به پای او می آید: خداوند هیچ موجود زنده ای را گرسنه نمی کند ، حتی رزق جغد را بی حرکت می گذارد.

ماه رمضان برای کسانی که در روز عید بدهی می پردازندسنگین است (کوتاه): این روزها برای شخصی که باید بدهی خود را بپردازد خیلی زود می گذرد.

سرکه رایگان از عسل شیرین تر است: بدست آوردن بدون هزینه و تلاش دلپذیر است.

چشم تنها ، چشم نابینا: مرد مجرد نمی تواند عیب های دختری را که می خرد بخرد زیرا هیجان زده و مایل به ازدواج است.

طلاق یک همسر آسان است: طبیعی است که شخصی بدون دانش و تجربه شغل را دست کم گرفته ، از آن چشم پوشی کرده و به درستی ارزیابی نکند.

مجردان تنها بودن : یک فرد تنها مورد غفلت قرار می گیرد ، زندگی نامرتبی دارد و همه از اوقات خوشی لذت می برند.

سلطانت مجرد (t): بهتر است بدون ازدواج تنها زندگی کرد.

پسرم ساختمان را می خواند ، دوباره آن را می خواند: اگرچه سخت کار می کند ، اما نمی تواند از سطح خاصی فراتر رود.

مشابه تابستان ، شبیه زمستان می شود: حتی اگر روزها تفاوت چندانی با هم نداشته باشند ، با گرم شدن تدریجی تابستان و با سرد شدن تدریجی ، زمستان می شود.

به کلاغ غذا دهید ، چشمهای خود را تماشا کنید: ممکن استشخصی که در دست خود بزرگ می کنید بیاید و نسبت به شما ناشکر باشد

ما گوساله را تغذیه کردیم و گوساله را بزرگ کردیم ، اکنون غیر قابل تشخیص شده است: ممکن است شخصی که در دست خود بزرگ کرده اید بیاید و نسبت به شما ناسپاس باشد.

پنج انگشت (انگشتان) یکی نیستند: ممکن است در جامعه انسانی معین شباهت یا تفاوت وجود داشته باشد.

این بدترین چیز است: هرکسی که در وضعیت بسیار بدی قرار دارد باید حواس او را پرت کند که شرایط بدتری از این وجود دارد.

افراد زیادی هستند که پس از بی بی باشگاه را می دزدند:کسانی که نمی توانند دهان خود را باز کنند وقتی با یک فرد قدرتمند رو در رو می شوند ، بعد از رفتن او آنها را به او می اندازند.

اگر پارچه ای از مصر (از موصل) می خرید ، اگر دختری از نجیب خریداری می کنید: هرچه می خرید ، نوع آن و اصل آن را بدانید ، با اطمینان آن را بخرید.

اصل بلدرچین به شکل جو برمی گردد: هر درآمدی پایان دارد.

شرم آور نیست که ندانید ، شرم آور است که یاد نگیرید (نپرسید): این عیب نیست که انسان همه چیز را نمی داند ، اما اینکه بخواهید کاری را انجام دهید که بدون پرسیدن و یادگیری نمی داند عیب است.

حتی اگر هزار نفر را بلد باشید با یک دانشمند مشورت کنید:هر چقدر هم شخصی چیزی را خوب بلد باشد ، باز هم ممکن است پیدا شود که آن را بهتر از خودش بداند.

هزار دوست کمتر ، یک دشمن زیاد: دوست شما هر چقدر هم باشد صدمه ای نمی بیند ، اما اگر فقط یک دشمن داشته باشید ، همیشه در معرض آسیب دیدن خواهید بود.

بدبختی بهتر از هزار توصیه : اتفاقاتی که افتاده بسیار موثرتر از نصیحت است .

باید هزار اندازه گیری شود و آن را برش بزنید: همه جوانب یک کار باید قبل از آن فکر شود ، سپس کار باید شروع شود.

فرد برای هزار نگرانی بدهی نمی پردازد: هر چقدر بدهکار ناراحت باشد ، نمی تواند از مشکلات بدهی خود خلاص شود.

سوارکار نمی تواند چپ یا راست باشد: 1- متخصص فارغ از اینکه از چه روشی استفاده کند موفق خواهد بود. 2. ازشخصی که وظیفه خود را دقیق انجام می دهد نمی توان انتظار داشت که همیشه با کارمندان خود رفتار خوبی داشته باشد.

من یک برادر بزرگ دارم (پست) ، هر جا که هستم می خوابم:شخصی که تنها زندگی می کند راحت عمل می کند زیرا هیچ کس دیگری تحت مسئولیت او نیست.

یک فنجان قهوه تلخ چهل سال دارد: خوب بودن ، حتی اگر کم باشد ، فراموش نمی شود.

هر چه چهل روز به یک مرد بگویید (دیوانه اگر بگویید دیوانه ، هوشمند اگر بگویید باهوش است) ، این اتفاق می افتد: باپیشنهادات مداوم ، باورها و احساسات خاصی را می توان در ضمیر ناخودآگاه فرد قرار داد.

در یک درخت ، گل سرخ پایان می یابد و خارها: یک مرد خوب از یک خانواده بیرون می آید ، و یک مرد بد.

از یک دهان به هزار زبان (دهان) گسترش می یابد : یک جمله بسیار سریع پخش می شود.

به جای یک مشت طلا یک مشت زمین داشته باشید: طلا تلف می شود ، زمین کالایی است که به طور مداوم محصول تولید می کند و درآمد کسب می کند.

پدری نه فرزند تغذیه می کند ، نه فرزند به پدر غذا نمی دهند: پدری که دارای فرزندان زیادی است از این بابت ناراحت است که هر فرزندی انتظار دارد پدرش از دیگری مراقبت شود.

یک پیاز سر بوی دیگ می دهد: یک فرد بد ، رفتار بد ، یک کلمه بد برای برهم زدن آرامش یک جامعه بزرگ کافی است.

این بهار (تابستان) با یک گل نیست: با یک سایه کوچک و زیبا نتیجه رضایت بخشی حاصل نمی شود.

دو خروس در یک زباله کلاغ نمی کند : دو نفر در یک مکان سر نمی برند.

یک دیوانه سنگی را در چاهی انداخت ، اما چهل نفر نتوانستند آن را بیرون بیاورند: شخصی گاهی عملی را انجام می دهد که فراتر از خرد و منطق است. بسیاری از افراد باهوش سعی در رفع آن دارند ، اما موفق نمی شوند ، زیرا کار انجام شده از هیچ قانونی پیروی نمی کند.

یک دست یک دست را می شوید ، دو دست یک صورت را می شوید: جمله ای که می گوید در برخی موارد کار بدون کمک انجام نمی شود.

چه اشکالی دارد که یک دست ، دو دست صدا دارند: برای رسیدن به موفقیت باید یکی بود.

یک دست صدا ندارد: 1. دفاع از یک پرونده توسط شخص م effectiveثر و کافی نیست. 2. با کمک کردن ، امکانات راحت تر حاصل می شوند.

یک فاجعه بهتر از هزار مشاور است : وقایع بسیار موثرتر از مشاوره هستند.

یک نظر یک شناخت کورکورانه است: یک بار دیدن چیزی به خوبی درک نشده یا آموخته شده است.

در حالی که یک چشم گریه می کند ، چشم دیگر نمی خندد:دوستان و اقوام نباید در هنگام اندوه و ناراحتی سرگرم شوند.

یک لجبازی ، یک میل : یک فرد لجباز در هر لجبازی چیزی را که می خواهد بدست می آورد.

یک هزار نفر دختر می خواهند ، یک نفر آن را بدست می آورد: چیزی که همه می خواهند ، اما یک نفر می تواند آن را بدست آورد.

اگر فردی به جای این که نامش را بیرون بکشد ، صدمه ببیند: وقتی نام فرد یک بار توجیه یا ناعادلانه بد است ، کاری که بعد از آن انجام می دهد همیشه با آن چشم ارزیابی می شود.

دو هندوانه در یک صندلی جا نمی شوند: همزمان چند وظیفه برای موفقیت نامطلوب است.

یک نامرد ارتش را خراب می کند: در یک جامعه ، نامرد با سخنان مضطرب و هیجان زده خود باعث آشفتگی می شود.

یک شخص بد هفت محله را لمس می کند: یک شخص بد نه تنها به محیط اطراف خود آسیب نمی زند بلکه به محافل وسیع تری نیز آسیب می رساند.

میخ نعل اسب را نجات می دهد ، نعل اسب موجب صرفه جویی در اسب می شود: لازم است که هیچ رویدادی ، شغلی ، وظیفه ای را دست کم نگیرید ، باید مورد توجه قرار گیرد. (mih: ناخن.)

بگذارید دست دیگر (چپ) آنچه را که یک دست (راست) می دهد ، بشنود (ببینید): لطفی که به شخصی می کنید راز نگه دارید.

یک سلام هزار خاطره ایجاد می کند: این نشانه علاقه و عشق است ، در به دست آوردن قلب از اهمیت بالایی برخوردار است.

یک لغزش سر بریده نمی شود: فردی که تاکنون شما را راضی کرده است ، نباید کار فوری انجام داده فوراً مجازات شود. (تلو تلو خوردن: لغزش.)

تپه ای سقوط می کند ، نهرهایی پر می شوند: هیچ چیز در جهان گم نشده است. شخص دیگری آنچه را از دست می دهد برنده می شود ، یک ثروتمند می تواند فقیر شود و یک فقیر می تواند ثروتمند شود.

یک علف چمن شتر را خندق می کند: مقدار کمی پول یا کار خوب انسان را مجبور به انجام کارهای سخت می کند.

درخت را نمی توان با یک ضربه سرنگون کرد: برای رسیدن به نتیجه مثبت ، نباید به یک تلاش اکتفا کرد ، بلکه آن کار را ادامه داد.

هرکسی که نمی داند هزار نمی داند: کسی که ارزش یک کالا را نمی داند ، حتی اگر کوچک باشد ، لیاقت خیر بیشتر را ندارد.

کسی غذا می خورد ، کسی نگاه می کند ، روز رستاخیز از او جدا می شود: اگر برخی از آنچه که همه می توانند از آن بهره مند شوند استفاده کنند و اگر به دیگران فرصت بهره مندی ندهند ، جنگ بزرگی پیش خواهد آمد.

قدرت از وحدت ناشی می شود: فعالیت جمعی یا با هم قدرت بیشتری می دهد.

لوبیای شپش یک خریدار کور نیز دارد: حتی اگر بی فایده باشد ، همه چیز مشتاق خواهد بود.

گلو نه گره است: یک کلمه نباید بدون فکر گفته شود.

فردی که مقدار زیادی پول می خورد به کمر نگاه می کند:شخصی که درآمد خود را بیش از اندازه می کند و چیزی را برای آینده افزایش نمی دهد ، در شرایطی بی ضرر می شود که دچار درد شود. (دور کمر: ظاهری ناخوشایند و کسل کننده.)

بدهی به خوبی اجرا نمی شود: باید در اولین فرصت پرداخت شود.

با پرداخت (دادن) بدهی ، با قدم زدن در جاده خسته می شود: بدهی که به طور ناگهانی قابل پرداخت نیست ، می تواند کم کم پرداخت شود.

وام پرداخت می شود ، اجاره خانه پرداخت نمی شود: بهتر است بدهکار شوید و خانه ای داشته باشید تا مستأجر.

بدهی چشم گاو نر است: بدهی فرد را مجبور می کند که بیشتر کار کند.

یک بدهکار خوار کیف خود را می خورد: حتی اگر هزینه خرید خود را پرداخت نکند ، مطمئناً روزی پرداخت خواهد کرد.

زبان وام گیرنده باید کوتاه باشد: کسی که بدهی دارد نباید در مقابل طلبکار خود صحبت کند ، بلکه آن را از پایین خریداری کند.

دعای بدهکار طلبکار اوست: او دعا کننده ترین طلبکار است که بدهکار نمرد و درآمد کسب کند.

کسانی که از بدهی می ترسند درهای خود را بزرگ (کوچک)باز نمی کنند : کسانی که نمی خواهند وام بگیرند زیاد باز نمی شوند ، هزینه های خود را کاهش می دهند و با توجه به شرایط خود راهی برای زندگی نگه می دارند.

الاغی که باغ را تعقیب می کند ، دم و گوش ندارد: شخصی که عادت به دزدی و ضربه زدن می کند ، طبق مجازات گرفتار و غیرانسانی می شود.

سنبله خالی به صورت قائم ایستاده است: قراردادهای ناآگاهانه برای برتری به نظر رسیدن.

گونی خالی نمی ایستد (به حالت ایستاده): 1- هرکسی که پر از غذا نباشد ، نمی تواند کار کند. 2. شخص نادان و غیر ماهر نمی تواند وظایفی را که به او محول شده است ، حفظ کند.

کار رایگان از مسافرت بیکار بهتر است: کار مردم را از تنبلی نجات می دهد.

کیسه خالی اسب را در خود نگه نمی دارد: هیچ کس بدون بیرون آوردن یا نشان دادن پاسخی در جایی بسته نمی شود.

آنها گلو خالی را به آتش انداختند و چوب من گفت که سن (کمتر): کسانی که فک پایین دارند می توانند در لحظات غیر منتظره آزادانه صحبت کنند.

شاخ پس از گوش بیرون می آید ، اما گوش شنیده می شود:کسانی هستند که از کسانی که قبل از آنها بزرگ شده اند سبقت گرفته اند اگرچه بعداً بزرگ شدند.

من قد را با توجه به قد (قد) پیدا کردم ، مطابق عادت (عادت) خود عادت پیدا نکردم: شخص ، ساختار بدن ، ثروت و ... او می تواند مواردی را پیدا کند که متناسب با او باشد ، اما به راحتی نمی تواند شخصی را پیدا کند که عادت او مناسب او باشد.

تراشیدن سر به این صورت: با او رفتار مطلوبی انجام می شود.

این همواره مانند این نبوده، آن را هنوز می شود.

با این وضو ، نمازهای بیشتری خوانده می شود: تأثیر یک نگرش یا رفتار دائمی است.

این چه رژیمی است ، چه کلم ترشی !: گفتار و رفتار آنها مطابقت ندارد ، آنها با یکدیگر تناقض دارند.

کار امروز (عصر) را به فردا (صبح) واگذار نکنید: خوب نیست وظیفه ای را که امروز باید انجام شود به روز دیگر بسپارید.

مرغ امروز بهتر از فردای غاز است: یک سود پایدار را نمی توان فدای یک سود بیشتر و بیشتر دانست.

وقتی خوشه گندم زیاد می شود ، داس به قیمت تمام می شود: آنچه مورد نیاز است ارزش پیدا می کند.

من آن را پیدا کرده ام ، نمی دانستم ، می دانستم که نمی توانم آن را پیدا کنم: یک شخص نمی داند چگونه فرصت استفاده از آن را پیدا کند ، و وقتی راه های بهره مندی را بیاموزد ، فرصتی نخواهد داشت.

دستی را که نمی توانید خم کنید ببوسید ، آن را بر روی سر خود قرار دهید: اگر نمی توانید دشمن خود را شکست دهید ، با تلاش برای زیبا جلوه دادن او ، خود را از شر محافظت کنید.

آنها بلبل را در قفس طلایی قرار دادند و گفتند "ای وطن من": هر چقدر در جای دیگری راحت و خوشحال باشد ، او هنوز دلش برای وطنش تنگ شده است.

دردسر زبان بلبل: کلماتی که بدون تأمل در آینده گفته می شوند می توانند دردسر ایجاد کنند .

ماهی های بزرگ ماهی های کوچک را می بلعند: قوی ها ضعیف را خرد می کنند.

سر بزرگ یک مشکل بزرگ دارد: مشکلات زیادی وجود دارد که متولیان کارهای بزرگ با آنها روبرو می شوند.

کلمات بزرگ را به لقمه بزرگ نگویید: کلمات خاصی را درباره موضوعی که نمی توانید به آن برسید یا نتیجه بگیرید ،نگویید


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد