BTmusic

BTmusic

باتو موزیک
BTmusic

BTmusic

باتو موزیک

ترجمه ضرب المثلهای ترکی

 ضرب المثل ترکی که به فارسی ترجمه شده

دروغ خصوصی زیر آبا: لباس نمی تواند معیار شخصیت باشد.(ابا: رویه بلند و بدون یقه ساخته شده از پشم درشت.)

سرنوشت آبان در زیر باران شناخته می شود: ارزش واقعی چیزی فقط در مواردی قابل درک است که به شدت مورد نیاز باشد.

عبدالا شناخته شده است: کلمه ای که برای کسانی که پیش بینی می کنند اتفاقی بیفتد گفته شده است.

وقتی شکم ابدال پر شد ، نگاهش به کفش است (در راه است): دوستی کسانی که به علایق او علاقه دارند ، تا پایان کار او است.

دامنه با عجله گرفته نمی شود : نباید تصور کرد که نتایج سریعتر با عجله حاصل می شود. (دامنه: جاده یک روزه.)

کسی که با عجله راه می رود در جاده می ماند: کسانی که هنگام کار تجاری عجله می کنند تعجب می کنند ، آنها نمی توانند کار خود را تمام کنند.

شیطان با عجله مداخله می کند : بدون فکر و حرکت نمی توان نتیجه خوبی از کار انجام شده بلافاصله بدست آورد.

قاطر تازه کار بار را از جلوی در تخلیه می کند: فرد بی کفایت و نامفهوم شغلی را که به او سپرده می شود در مهمترین مکان رها می کند.

درد ، درد ، درد آب را متوقف می کند: برای غلبه بر یک مشکل ، باید از نیروی دیگری استفاده شود.

بادمجان داغ یخبندان را نمی دزد: شرایط بد مشابه ، کسی را که به هر موقعیتی عادت کرده است تحت تأثیر قرار نمی دهد.

هر کس که گرسنه باشد فکر می کند من سیر نخواهم شد و کسانی که تشنه هستند فکر می کنند که من سیر نیستم.

فردی که گرسنه است غذا نمی خورد ، چیزی که صدمه اینمی زند نمی گوید: فردی که مشکلات مالی دارد از راه های مختلف امرار معاش می کند ، همه کارها را انجام می دهد و شخصی که صدمه می بیند آنچه را که به دهانش می آید می گوید بدون اینکه به آخر فکر کند.

از گونه آدیکا ، از لب تشنگی مشهود است: حالت شخص به دلیل آن قابل درک است.

ناراحت کننده در ابتدا غیرعاقلانه است: کسانی که در دردسر بزرگی هستند می توانند کارهای غیر منطقی انجام دهند.

گرسنگی از سرخوردگی بدتر است: شخصی که مدت طولانی از نبود شیئی رنج می برد با دیدن آن با اراده زیادی به آن حمله می کند.

هیچ کس از درد درگذشت: ممکن است فردی فقیر ، بیکار و بدون حقوق باشد ، اما گرسنه نخواهد ماند ، قطعاً وسیله ای برای امرار معاش خواهد یافت.

من گرسنه نمی شوم ، فکر می کنم گرسنه نمی شوم : یکگرسنه بیشتر از آنچه بدست می آورد و یک فرد ثروتمند بیشتر می خواهد.

او دست باز خود را به دردسر می اندازد: شخص گرسنه برای تأمین معاش خود را در معرض انواع خطرها قرار می دهد .

مرغ گرسنه فکر می کند در انبار جو (گندم) است: مردم خواب می بینند ، رویاهایی که برای آنچه از نبود و فقر خود رنج می برند ، نخواهد بود.

مکان گرسنه متفاوت است ، مکان درد جای دیگر: هر چقدر قلب انسان پر از درد باشد ، او می خواهد غذا بخورد.

دهان باز گرسنه نمی ماند: هر کسی که می داند چگونه خواسته های خود را به درستی بگوید ، سرانجام به آنها دست می یابد.

او این راز را به دوستش می گوید ، دوستش یک دوست دارد: نباید یک راز را حتی برای نزدیکترین دوست گفت.

انسان برای انسان سنگین نیست ، زندگی برای بدن مال نیست: ما نباید تحت فشار مهمان خود قرار بگیریم یا کسی که برای کاری به ما مراجعه می کند ، زیرا آنها دائماً با ما نمی مانند.

برای مرد فهیم یک کلمه کافی است : کافی است یکبار برای شخص فهمیده چیزی بگویید.

انجام آن آسان است ، پرداخت آن دشوار است: قول دادن آسان است ، اما عمل به آن قول سخت است.

با فداکاری ، مال شما تمام نمی شود: کمک نه با کلمات ، بلکه با فداکاری واقعی انجام می شود.

بگذارید مرد از نام خود ناراحت شود: وقتی شخصی برای یک بار ، به انصاف یا ناعادلانه ، نام بدی دارد ، کاری که بعد از آن انجام می دهد ، همیشه با آن چشم ارزیابی می شود.

خیر و صلاح مرد در کار (خرید) مشهود است: از آثار می توان فهمید که شخصی خوب و مدبر است.

از مردی که به زمین نگاه می کند ، از کندی جریان آب بترسید: فرد ساکت که احساسات و افکار خود را نشان نمی دهد مانند آب عمیق آهسته جریان دارد خطرناک است.

آنها با تبر به درخت ضربه زدند و گفتند "دسته آن از بدن من است": حتی نزدیکترین فرد به انسان می تواند شرارت کند.

بز که از درخت بالا می رود بچه ای را به شاخه نگاه می کند:کودکان سعی می کنند آنچه را که از والدین خود می آموزند انجام دهند.

خشک می شود تا به درختی تکیه کند و می میرد تا به انسان (انسان) تکیه نکند : یک شخص باید در کار خود به خود اعتماد کند ، نه به دیگران.

گرگ درخت در درون خود اتفاق می افتد: آنچه جامعه را سر و سامان می دهد از خود بیرون می آید.

وقتی میوه درخت می شود ، سرش را پایین می اندازد : شخصی که کارهای مفیدی می دهد و به دانش و فضیلت مجهز است ، فروتن است.

درخت از ریشه خارج می شود: یک نظم نه با تغییر جزئیات ، بلکه با خراب شدن بنیاد از بین می رود.

درخت هر چقدر بلند باشد ، به آسمان نمی رسد: انسان هر چقدر بلند شود ، در جایی متوقف می شود.

شایسته یک نوک درخت است ، ارزش ذکر آن را به یک فردزیبا : افراد زیبا همه جا جلب توجه می کنند ، کلمه آنها همیشه پذیرفته می شود.

با برگ درخت رشد می کند (زیباست): افراد با گرفتن نیرو از بستگان ، دوستان و طرفداران کارهای مهم را راحت تر انجام می دهند.

درخت هنگام پیری خم می شود (نهال): افراد در سنین جوانی به راحتی آموزش می بینند.

اگر پیشانی آقا عرق نکند ، شیشه باد خونریزی نمی کند : اگرکارفرما با کارگر کار نکند ، کارگر با تمام وجود به کار نمی چسبد.

صاحب آقا ، زندگی بنده: برای جلوگیری از یک فاجعه ، کارفرما مال خود را فدا می کند و کارگر جان خود را.

خادم قویترین یاغی می شود: شخصی که به فردی خشن و قابل اعتماد اعتماد می کند در برابر همه می ایستد و رفتار قلدرانه ای دارد.

قوی ترین ارباب مقصر می شود: جنایات افراد قویتر بر دوش او قرار می گیرد.

اگر یک قلک در قلم متولد شود ، چمن آن در دشت رشد می کند: خداوند برای هر موجودی رزق و روزی می دهد.

به آرامی پیش بروید تا بتوانید جلوتر بروید: هرکسی که می خواهد در مشاغلی موفق باشد باید آهسته اما با قدم های مطمئن پیش برود.

دیگ سنگین دیر می جوشد: 1. یک شخص ضخیم سر در درک موضوع مشکل دارد. 2. تنبل کار را دیر انجام می دهد.

سنگ سنگین تکان نمی خورد : یک فرد با وقار برای هیچ کس اسباب بازی نیست ، هیچ کس توانایی استفاده از آن را ندارد.

دهان می خورد ، صورت خجالت می کشد: شخصی که هدیه را دریافت می کند دریغ می کند که خواسته هدیه را برآورده نکند و سعی در انجام آن دارد.

برای مرده گریه نکنید و برای زنده گریه نکنید: در واقع ، مردهاز همه مشکلات و مشکلات جهان خلاص شده است. دلسوزی برای او بی معنی است ، احساس تاسف برای کسانی که در دنیای اصلی باقی مانده اند و از آن رنج می برند ضروری است.

اگر مادر گریه کند ، مادر گریه می کند ، دیگری (بقیه) دروغ گریه می کند: فقط مادر است که ناراحتی یک شخص را از صمیم قلب شریک می کند ، غم دیگران سطحی است.

اموال فرد گریه کننده از خنده حیرت زده نمی شود: اموالیکه ناعادلانه از شخصی گرفته شود به نفع شخص نیست.

در ماه آگوست ، دیگ بخار روی زمینی که مغز می جوشد می جوشد: در تابستان ، کارگر در زمستان راحت است. (zemheri: زمستان سیاه.)

آه ، کسی که توبه نکند: کسی که برای انجام کار بد نفرین کند ، بهبود نخواهد یافت. (برای رسیدن به وضعیت خوب.)

اوه ، زمین نماند: شر بدون مجازات نمی ماند.

سکه ها برای روز تاریک است: پولی که با کار به دست می آوریم در زمان کم ما را از کسالت نجات می دهد.

شخصی که گوسفند سفید را می بیند فکر می کند پر از چربی است: کسانی که فکر می کنند چیزی با دیدن ظاهر بیرونی آن یکسان است ، اشتباه می کنند.

گوسفندان سفید همچنین دارای بره های سیاه هستند: فرزند یک خانواده خوب می تواند بد باشد.

خون برای جریان در رگ متوقف نمی شود: فرد قطعاً با آنچه در پیشانی است مواجه می شود.

آب روان جلبک جمع نمی کند : فردی که بیکار می نشیند دست و پا چلفتی می شود ، توانایی خود را برای انجام کار از دست می دهد ، شخصی که کار می کند بیشتر و بیشتر باز می شود ، کارهای مفیدتری انجام می دهد.

به کنه نگاه نکن ، به کک نگاه کن و ببین چه کسی وارد کیسه می شود: خوب یا بد نگو. پس انداز کالا و پول

او خودش گودال رودخانه را حفر می کند: هرکسی که اراده و قدرت انجام کاری را داشته باشد ، جهت و منطقه کاری مناسبی پیدا می کند.

جریان کثیفی نمی گیرد: هرچه انسان بیشتر کار کند ، از تفکر و کار بد دور می شود.

دلیل برای انسان (شخص) سرمایه است: بزرگترین دستیار یک شخص در کارهایی که انجام می دهد ذهن او است.

دلیل برتر از عقل است: درمانی که هیچکس فکرش را نمی کند برای شخص دیگری اتفاق بیفتد.

ذهن اول است ، نه سن: باهوش بودن هیچ ارتباطی با سن ندارد ، برخی از افراد زیر سن قانونی ممکن است از بزرگترها باهوش تر باشند.

آنها ذهن را به بازار آوردند ، همه دوباره ذهن خود را به دست آوردند: شخصی ذهن خود را می بیند ، فکر خود را برتر از فکر دیگری می داند.

دشمن باهوش بهتر از دوست احمق است: حتی اگر فرد ناداننیت خیر داشته باشد ، نمی تواند محاسبه کند که کار او چه عواقب بدی را به دنبال خواهد داشت ، بنابراین می تواند ناآگاهانه با دوست خود شرارت کند.

پسر باهوش منتظر مال اجدادی خود نیست ، پسر بی خرد منتظر اموال پدرش نیست؛ اگر احمق باشد ، هر چقدر پدرش او را ترک کند ، ارزش او را نمی داند و در مدت کوتاهی او را تمام می کند.

او مجازات (بی زحمت) سر بی خرد را می گیرد: شخصی که در یک کار بدون فکر عمل می کند انواع عواقب منفی را تحمل می کند.

غیرقابل تصور به ذهن خطور می کند: یک فرد ممکن است با چیزهایی روبرو شود که انتظار ندارد یا فکر نمی کند .

ذهن سن را به ذهن متبادر می کند: تجربه با گذشت سالها بدست می آید.

روش ذهن یکی است: وقتی خوب فکر می شود ، نتیجه ای که افراد مختلف می گیرند همیشه یکسان است.

با ذهن خود رسوا خواهید شد ، با ذهن خود یک وزیر خواهید شد: کسانی که از ذهن خود استفاده می کنند مورد احترام هستند ، کسانی که از آنها استفاده نمی کنند خود را تحقیر می کنند.

چکه می کند ، حتی اگر جریان نداشته باشد: درآمد یا سود بیشتری ، اگر نه زیاد ، فراهم می کند.

شما نمی توانید با یک الاغ چنگال از کوهی بلند بالا بروید: با یک ابزار گمشده نمی توان کار سالم انجام داد.

خوبی عصر بهتر از بد صبح است (بهتر است): کار خود را عصر یا شب انجام ندهید ، صبح آن را رها کنید زیرا انجام کار در شب جنبه های بدتری دارد.

بسیاری هستند که به سمت یک سیب سنگ پرتاب می کنند:بسیاری افراد ارزشمند را اذیت می کنند.

خیر خوب ، اضطراب کشیدن: کسی که خوب را می خرد ، بی خیال از آن استفاده می کند.

بز آلا همیشه بزهای پرزدار به دنیا نمی آورد: محصول مطلوب همیشه از چیز با ارزشی حاصل نمی شود.

بز آلا ، که فکر می کند پر از چربی است: کسانی که فکر می کنند چیزی با دیدن ظاهر بیرونی آن یکسان است ، اشتباه می کنند.

بدهی پرداخت نمی شود: شما نمی توانید با پولی که از یک مکان می گیرید بدهی خود را به مکان دیگری پرداخت کنید.

همه سوار الاغ می شوند: به راحتی می توان فرد ضعیف وبدون محافظت را تحت سلطه و درهم شکستن قرار داد.

در مکان کم ارتفاعات ، تپه خود را کوه می پندارد: جایی که هیچ انسان باهوشی وجود ندارد ، فرد نادان رد می شود.

دراز کشیدن در زمین کم آب غرق می شود و خوابیدن در زمین مرتفع باعث وزش باد می شود: فرد باید متناسب با شرایط خود سبک زندگی را در پیش بگیرد و بر اساس آن دوستانش را انتخاب کند.

او تالک (پیشنهاد) خود را به لاما می دهد ، و او دسته خود را می بلعد: او به راحتی به دیگران توصیه هایی می کند که باور ندارد و نمی کند.

دهان دنیا کیسه ای نیست که کوچک شود: شما نمی توانید جلوی صحبت دیگران را بگیرید.

ابزار کار می کند ، دست می بالد: هر چقدر ماهر باشد ، بدون ابزارهای لازم نمی توان کارهای بی عیب و نقصی انجام داد.

طول عمر پرنده صید کننده کوتاه است: شخصی که عادت دارد به دیگران حمله کند دشمنان زیادی دارد و این دشمنان او را می کشند.

این عادت از هار بدتر است: چیز عادی به راحتی کنار نمی رود.

محصول عادی دوغاب می خواهد: فرد نمی خواهد از آنچه که به استفاده از آن عادت کرده محروم شود.

دانشمند فراموش کرده است ، قلم فراموش نکرده است: از آنجا که انسان نمی تواند همه چیز را در ذهن خود نگه دارد ، هر چقدر هم دانش داشته باشد ، چیزی که نباید فراموش شود باید نوشته شود.

ظالم از دانشمند متولد شده است: هیچ قانونی وجود ندارد که فرزند دانش که با آنچه انجام داده همیشه برای جامعه سودمند بوده نیز چنین باشد.

خدا می داند ، اما بنده نیز احساس می کند: فقط خدا می داند که یک کار چگونه رقم می خورد ، اما انسان می تواند با استفاده از سرش حدس بزند.

خداوند به کسانی که کاج می خواهند کاج می دهد و به کسانی که شمع می خواهند شمع می دهد: خداوند به کسانی که هزینه زیاد می کنند و به کسانی که هزینه کمتری می کنندمقدار زیادی می دهد .

خدا مطابق کوه خود سود می دهد: خدا به همه دردسر میزند تا جایی که بتواند تحمل کند.

اگر خدا در نقره ای را ببندد ، در طلایی را باز می کند: کسی که شغلش خراب است نباید ناامید شود ، بلکه معتقد باشد که خداوند او را به کار بهتری می رساند.

خداوند خواهر و برادر را آفرید ، کیف پول خود را جداگانه خلق کرد: هیچ کس نباید سربار زندگی باشد.

خداوند بنده خود را با ثروت خود خلق می کند: در این دنیا ، هر کس وسیله باریک یا گسترده ای برای امرار معاش دارد.

خداوند معشوق خود را به دردسر می اندازد : خداوند بهمعشوق خود عنایت می کند زیرا به کسانی که شکایت نمی کنند پاداش می دهد و معتقد است که مشکل از او ناشی می شود.

الله شاخه کوچکی به پرنده ای می دهد که قادر به پرواز نیست: الله به کسانی که توانایی محدود دارند نظم زندگی مناسب شرایط آنها را می دهد.

آنچه خدا می داند از نظر بنده پوشیده نیست: شخص ابتدا در قبال جرم خود در برابر خداوند مسئول است و خداوند این جنایت را می داند ، بنابراین لازم نیست او را از بنده پنهان کنیم.

آه مظلوم را نگیرید ، آهی بکشید: کسی را عذاب نکنید و آه او را نگیرید ، آنگاه مجازات اعمال بد خود را برای زندگی متحمل خواهید شد. (کم: آهسته.)

هدیه دادن بدون گرفتن برای خدا خاص است: فرد همیشه انتظار دارد هر کاری انجام دهد.

دم حیوانی را که نگرفته اید نگه ندارید : به چیزی که نمی گیرید زیاد توجه نکنید ، امید ندهید انگار کسی را که استخدام نمی کنید به کار می گیرید.

آسیاب پایین با قدرت جریان می یابد: موسسات با منابع قدیمی و فراوان قوی و کارآمد می شوند.

کلید طلایی هر دری را باز می کند: وقتی پول باشد ، می توان هر دردسری را شکست.

در آتش طلایی ، مهمنت انسانی آشکار می شود: همانطور که با درجه مقاومت در برابر آتش درک می شود ، ماده شبیه طلا طلا باشد یا نباشد ، ارزش یک شخص با قدرت او در تحمل مشکلات ، غلبه بر مشکلات و محافظت از خود اندازه گیری می شود. (mihnet: بی حوصلگی)

چاقو دست طلایی را برش نمی زند: 1. هیچ کس نمی تواند دست افراد ثروتمند یا ارزشمند را خم کند. 2. استاد در هر شغلی با هر چالشی مقابله می کند.

طلا زنگ نمی زند: هیچ کس نمی تواند یک فرد شریف و پاک را لکه دار کند.

طلا روی زمین زنگ نمی زند ، سنگ از باران خیس نمی شود:افراد یا اشیا objects گرانبها ، صرف نظر از شرایط نامساعد ، ارزش و کیفیت خود را از دست نمی دهند.

طلا با افتادن روی زمین پوسته پوسته نمی شود: ارزش یک فرد با صلاحیت بالا هنگامی که از جای خود برداشته می شود ، کاهش نمی یابد.

پنهان کردن پنی کلاهبرداری است ، نه پنهان کردن طلا: صرفه جویی در واقع استفاده از مواردی است که بی ارزش به نظر می رسند.

صرافان ارزش طلا را می دانند: فقط کسانی که در آن موضوع تبحر دارند ، ارزش یک شخص را می دانند. (سراف: جواهر فروش.)

زندگی فرد پایینی را در نظر بگیرید: هر کس ناکافی باشد باید از خود مراقبت کند.

شمشیر برای کسانی که خداحافظی می کنند بلند نمی شود:دشمن نباید با اعتماد به صراحت شما و تسلیم شما کشته شود .

عموی من و عموی من ، سهم خود را از همه آنها گرفتم:شخصی که مورد توجه و کمکی که از نزدیکانش انتظار دارد را دریافت نمی کند ، دیگر نمی تواند درخواست جدیدی از آنها بکند.

هیچ عشقی مانند مادر وجود ندارد ، هیچ سرزمینی مانند بغداد وجود ندارد : هیچ دوستی وجود ندارد که به اندازه مادران در بین مردم به ما ارادت داشته باشد.

مادرت زیبا بود ، جای او زیبا بود ، پدرت زیبا بود ، خانه اش: به هیچ وضعیتی نمی توان اعتماد کرد ، ما همیشه در دستان خود نیستیم.

به مادرش نگاه کنید ، دخترش را بگیرید ، به لبه (لبه ، شانه) نگاه کنید ، پوشک بگیرید: کسانی که می خواهند شخصیت یک دختر را بیاموزند اگر شرایط مادرش را در نظر بگیرند فریب نخواهند خورد.

اما قلاب با هم است: دو یا چند نفر نباید از هم جدا شوند حتی اگر کار آنها خراب باشد.

آنها طبق روایت فتوا می دهند: اگر فردی بی انصاف واقعه را با تظاهر به حق توصیف کند ، شنونده به او حق می دهد.

برای کسانی که می فهمند ، نی پشه ، برای کسانی که نمیفهمند ، طبل کمتر است: حتی کوچکترین کلمه ای در درک مطلب تأثیر می گذارد ، اما هرچه به غیر همدرد گفته شود فایده ای ندارد.

نه دنیای Ar ، بلکه دنیای سود: پس از دست نزدن به افتخار خود برای کسب درآمد ، نباید از انجام این کار یا آن کار شرمنده شد.

وقتی ماشین واژگون می شود (شکسته ، شکسته) ، افراد زیادی هستند که راه را نشان می دهند: توصیه هایی که بعد ازخیلی کار انجام می شود هیچ ارزشی ندارد.

خرگوش با ماشین شکار نمی شود: روش های خاصی وجود دارد که باید برای دستیابی به موفقیت در هر مشاغل استفاده شود.

از هرجایی که چرخ جلو اتومبیل عبور می کند ، چرخ عقب از آن عبور می کند: اعمال کسانی که از نظر سن و سال بالاتر هستند همیشه تقلید می شود.

سالک مولا و مشکلات خود را پیدا می کند: کسانی که خوب را هدف می گیرند به خوبی می رسند و کسانی که بد را هدف می گیرند به بدی می رسند.

ارس نه جگر دارد ، نه سخنان دروغگو: آتش درخت ارس به سرعت می گذرد ، خاکستر می شود. این حرف دروغگو هم هست ، به او هم نمی توان اعتماد کرد.

صد سگ پشت سر اوست ، گرگهایی که پارس نمی کنند ، گرگها حساب نمی شوند: تعداد زیادی هستند که نمی توانند افراد مهم را جذب کنند و به آنها زبان بدهند.

زنبور عسل برای خرید عسل گل می داند: هرکسی شغل خود را می داند می داند کجا درخواست کند.

زنبور عسل به کندوی زنبور عسل می آید: مردم در اطراف شخصی که آنها را هدایت می کند جمع می شوند. (سرد بودن: سرد بودن)

مردی مانند زنبور عسل به اندازه کوه جایی دارد: خانواده ها و جوامع سخت کوش در همه جا درآمد فراوانی کسب می کنند.

زنبور عسل عصبانیت را ایجاد می کند: حتی اگر فرد بداند که سرانجام خواهد مرد ، به کسی که او را آزار می دهد حمله می کند.

بید زنبور عسل توصیه های هوشمندانه را دوست دارد: هر کس آنچه را که برای او مفید است قبول می کند.

چشم قورباغه منفجر می شود تا زمانی که آب به زنبور عسل می رسد: کارهای تأخیری منتظر مضطرب شدن را ترک می کند. (Arık: چای ، جریان.)

دم اسبی اسب نیز یک بار است: فرد ضعیف در موقعیتی نیست که به کسی کمک کند. (اکنون: ضعیف ، ناپاک)

از گوشت باقیمانده هیچ چربی چربی وجود ندارد: کار مفیدی از یک فرد بی ارزش انتظار نمی رود ، محصولات فراوان از یک مزرعه ناکارآمد انتظار نمی رود. (مانده: لاغر ، کم.) (tirit: وعده غذایی تهیه شده از خرد کردن نان در آبگوشت.)

به دوست خود بگویید و من به شما می گویم آنها چه کسانی هستند: وقتی دوست آنها را بشناسیم ، هویت آن شخص را خواهیم آموخت ، زیرا این شخص با افرادی که برای او مناسب هستند دوست خواهد شد.

خرسها بهترین گلابی (در کوه) را می خورند: عبارتی که برای کسانی استفاده می شود که چیز زیبایی به دست آنها نمی رسد.

قسمت جلوی گلابی و انتهای گیلاس: گلابی باید تمام شود وقتی گیلاس تمام شد.

هرکس جو می کارد گندم درو نمی کند : رفتار بد نتیجه خوبی ندارد.

با کاه جو ، دود زغال سنگ: پذیرش اشیا explo بهره برداری شده همراه با نقص آنها ضروری است.

از آرد جو کادایف وجود ندارد: کارهای خوب را نمی توان با تجهیزات بد انجام داد.

آنها به صورت او تف می زدند و می گفتند: "باران می بارد":هر چقدر به او توهین شود ، اهمیتی نمی دهد ، وی به گستاخی ضربه می زند.

شیر بدنام است ، شغال ها را سر بریدند: به جای شخصی که تصور می شود غیرمنصفانه یا مضر است ، افرادی که نامشان در این زمینه بر سر زبان ها است ، ظلم و شر واقعی را انجام می دهند.

از رختخواب شیر (جایی که او دراز می کشد) مشهود است:وضعیت مکانی که شخص در آن زندگی می کند شخصیت وی را نشان می دهد.

وقتی آستر زیاد نباشد ، به آن برخورد نمی شود: موارد لازم برای انجام یک کار باید با کمی پهن نگه داشتن اندازه گیری آماده شوند.

یک سطل هنگام سرریز شدن فاقد ارزش است : چیزهای بی اهمیت در زمان های سخت ارزش زیادی دارند.

نسبت نمک و نمک: پسندیدن چیزی به داشتن خصوصیات خاص و داشتن این خصوصیات در نسبت مورد نیاز بستگی دارد.

از بغداد س toال نمی شود: کسی که خیلی مایل به کاری باشد ، مشکلات در دستیابی به آن را نادیده می گیرد.

بغداد دور از ذهن نیست (عراق): برای شخصی که بیش از حد مشتاق دستیابی به چیزی است دشوار نیست که بتواند برای این امر فداکاری کند.

عاشق کور است: شخصی که عاشق او شده است ، عیب های معشوق خود را نمی بیند و همچنین علاقه ای به آنچه در اطراف او اتفاق می افتد ندارد.

دنیای عشق کور است و فکر می کند که دیواری از چهار طرف است: شخصی که کور عشق شده رفتار بیش از اندازه ای انجام می دهد که مورد استقبال قرار نمی گیرد.

بدون عشق ، هیچ عملی وجود ندارد : بدون میل شدید هیچ چیز حاصل نمی شود. (mesk: یادگیری با عادت کردن).

او قاشق خود را که برای خوردن عاشورا می رود در جیب خود دارد: کسانی که می خواهند از یک شغل بهره مند شوند باید ابزار لازم را تهیه کنند.

اسب مطابق مرد خود حرکت می کند ، نه طبق قدم خود: نحوه راه رفتن اسب به جهت سوارکار بستگی دارد و مسیر کار به دانش و تلاش فرد در محل کار بستگی دارد.

تا زمانی که اسب به اسب تبدیل شود ، صاحب آن کسل می شود: تربیت کودک ، کارگر ، از همه نظر بسیار خسته و فرسوده است.

سوار بر اسب شوید ، شمشیر بزنید : همه چیز مناسب کسانی است که می دانند چگونه از آن به درستی استفاده کنند.

به گفته اسب سوار (مالک) افراد تحت تأثیر شخصی در سر خود هستند و مطابق نگرش او رفتار می کنند.

اسب سوار را می شناسد (می شناسد): کارگر می داند آیا مدیر کار را می فهمد یا نه و بر این اساس کار خود را انجام می دهد.

به محض اینکه اسب پیدا شد ، مزرعه پیدا شد ، هیچ اسبی پیدا نشد: شرایط لازم برای انجام یک کار همیشه به طور کامل تسخیر نمی شود.

اسب می میرد ، مربع (کفش او) باقی می ماند ، شجاع می میرد و شکوه باقی می ماند: در حالی که زندگی می کرد ، کارهای خوب باید انجام شود ، یک نام خوب باید به جا مانده باشد.

زین مورد نیاز ، زین مورد نیاز زین: اگر ابتدا مشاغلی را تجهیز کرده و سپس آن را به یک مدیر خوب تحویل دهید ، بازدهی مورد نظر خود را بدست خواهید آورد.

اجداد از کسانی که به وعده های خود عمل نمی کنند چشم پوشی می کنند : کسانی که به وعده های بزرگان خود عمل نمی کنند و راهی را که نشان داده اند طی نمی کنند در جامعه به هدر می روند.

کسی که جد خود را نمی شناسد ، خدای خود را نمی شناسد: هرکس از پدرش اطاعت نکند ، خدا را نمی شناسد ، که دستور می دهد از پدر و مادر خود اطاعت کند.

دهان برای گفتن آتش نمی سوزد: فرد با گفتن یک عمل مضر به خودش آسیب نمی رساند.

آتش محل سقوط آن را می سوزاند: هیچ کس دیگری نمی تواند درد را کاملا درک کند یا به همان اندازه ناراحت باشد به جز شخصی که آن را تحمل می کند.

در جایی که آتش وجود ندارد دود وجود ندارد: عبارتی می گوید که برخی علائم ، حتی اگر کم باشد ، نشان دهنده وقایع مهم است.

پیکان شلیک شده برنمی گردد: ما می خواهیم بدون اینکه خوب فکر کنیم و از کاری که انجام داده ایم پشیمان شویم برگردیم اما اکنون دیگر دیر شده است.

بدبخت اسب شما در گاری می افتد: افراد شایسته اما بدبخت به کارهای سنگین و حقیر عادت کرده اند که با شخصیت آنها سازگار نیست.

مرگ اسب از جو است: هنگام انجام کاری که خیلی دوست داشتید یا خوردن یک غذای مورد علاقه ، کارهای سخت یا بد تحمل می شوند ، حتی اگر نتیجه بد باشد.

وقتی اسب دارید راه خود را بشناسید ، وقتی درختی دارید راه خود را بشناسید: لازم است که قدم بزنید و وقتی وسیله دارید دوست شوید.

هرکس به اسب خود نگاه کند ، به عقب نگاه نمی کند:شخصی که وظیفه خود را به طور کامل انجام دهد و از وسیله نقلیه خود به خوبی استفاده کند ، خود را از افتادن در شرایط بد نجات می دهد.

اسبها می جنگند ، خرها در این بین خرد می شوند: بچه های کوچک از درگیری بزرگها رنج می برند.

شکارچی ، مهار کننده: چیزی ، راه بدست آوردن آن را بدانید ؛منفعت چیزی حق شخصی است که می تواند از آن استفاده کند.

شکار شات ، نه زمین: یک چیز ، مالک اصلی اگر مالک آن شخص دیگری نباشد که از مزایای آن بهره مند شود.

هیچ پرنده ای نیست که برای شکار نیاید ، هیچ کاری برای مقابله با آن وجود ندارد: پرندگان نمی توانند از شکار بگریزند و مردم ممکن است با انواع مختلفی از بلایا روبرو شوند که تصور آنها هم نباشد.

شکارچی شکار می شود: هرکس به دنبال منافع خود در آسیب رساندن به دیگران است ، به خود آسیب می رساند.

هر چقدر شکارچی نیرنگ (برداشت) را بداند ، خرس هم راه را بیشتر بلد است: یک نفر از همه مهارتها برای شکست دادن دیگری استفاده می کند ، اما شخص دیگر برای اینکه مغلوب نشود ، انواع احتیاط را انجام می دهد.

هرکسی که ماه را دیده باشد هیچ قدردانی از ستاره ندارد:هرکسی که چیزی برتر یا زیبا دیده باشد آنچه را که کمتر از آن است ارزش ندارد.

پاها را با توجه به لحاف خود دراز کنید: شما باید هزینه خود را با درآمد خود مطابقت دهید.

خرس کودک عزیز خود را کتک می زند : کتک زدن همیشه کار بد نیست ، سو ab استفاده های ناشی از عشق نیز وجود دارد.

با آتش کم چوب بیشتری می سوزد: تعداد کمی از افراد بد می توانند بسیاری از افراد خوب را به دردسر بیندازند.

دست کمتر ببینید ، دست بیشتر ببینید: غذا به غیر از آن که با افراد کمتری انجام می شود با سرعت بیشتری انجام می شود.

بگذارید کمتر و بیشتر شود: کاری که انجام می دهید ، ممکن است آنچه به دست آورده اید کمتر باشد ، اما باید تمیز و خوب باشد.

از زندگی ای که کمتر می دهد ، از ثروتی که بیشتر می دهد:برای یک فرد غیر متمول فداکاری بزرگی است که کمتر به عنوان کمک یا هدیه بدهد و هدایا و کمک های یک فرد ثروتمند قربانی محسوب نمی شود.

اکثر آنها که راضی نیستند به هیچ وجه نمی توانند آن را پیدا کنند: برای بدست آوردن چیزهای بزرگ ، ابتدا باید به چیزهای کوچک بسنده کنید.

اکثر کسانی که افراد کمی را نمی شناسند ، اصلاً نمی دانند: کسانی که کالایی را قدر نمی دانند ، حتی اگر کوچک باشد ، لیاقت خیر بیشتر را ندارند.

کمی بیش از حد ، بی درد (بی خیال) سر: من چیز دیگری نمی خواهم ، حتی اگر مشکلی نداشته باشم.

هر کسی که بدون هیچ ردی به راه بیفتد ، در کیف دستی می ماند: شخصی که وسایل مورد نیاز خود را در آینده به موقع آماده نکند ، از افراد دیگری که در حال آماده سازی هستند کمکمی کند.


B با تو موزیکhttps://batomusic.blogsky.com/ضرب-المثل-های-ترکی-ترجمه-فارسی


پنبه دزد، دست به ریشش می کشد .

#پنبه_دزد_دست_به_ریشش_میکشد



تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. 

بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند ؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد.

شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد. 

صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه خراب شدم .

قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را . 

قاضی گفت:به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند. 

قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند.

ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند . 

قاضی گفت: دزد همین است و به تاجر گفت: همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند. یکساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد.


از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند:


 پنبه دزد، دست به ریشش می کشد .



شکر گزار باشیم

http://batomusic.blogsky.com/شاکر-نعمتهای-خداوند-باشیم-